شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام
پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش پسری اشک فشان است به حال پدرش پـدری جـام شهادت به لـبـش بوسه زده پسری سوخته از داغ مصیبت جگـرش پسری را که بود نبض دو عالم در دست شـاهـد داغ پـدر آه و دل و چـشـم تـرش حسن العسکری از زهر جـفا می سوزد حجةابن الحسن از غم شده گریان به برش چار ساله پسری مانـده و صد ها دشمن که خـداوند نگه دارد و از هر خـطرش دشمن افـکـنـده ز پا نخل امامت را باز کند انـدیـشـه به نـابـودی یکـتـا ثـمـرش خانه ای را که عدو دست به غارت زده است آتـش ظلـم بر افـروخـتـه از بام و درش آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز غـیبـتی را که بود خـون شهیدان اثرش آنکه امروز جهان زنده و قائم از اوست بـار الـهـا کـه مـؤیّـد نـفـتـد از نـظـرش |